شهید عبدالرحیم غلامیان نقنه
نام پدر: محمد
تاریخ تولد: ۱۳۴۳/۰۱/۲۰
محل تولد: نقنه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱۰/۲۴
محل شهادت: فکه
عملیات: والفجر مقدماتی
آرامگاه: ۱نقنه ؛ ۲بروجن ؛ جاویدالاثر
■■■
وصیتنامه شهید عبدالرحیم غلامیان
بسم رب الشهداء
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوااللَّهَ وَ أَطِيعُواالرَّسُولَ وَ أُولِیالْأَمْرِ مِنكُمْ»
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
و با درود و سلام به روح پرفتوح خاتم پیامبران محمد مصطفی
و با درود به مهدی موعود یاور مستضعفان پناه بیپناهان امام زمان(عج)
و نائب برحقش روحالله الموسوی الخمینی
و امت شهیدپرور و پویندگان راه سرخ حسین(ع)
بار الهی
میترسم آن طور که غلام بایستی
در مقابل اربابش ادای وظیفه کند نکرده باشم
که نکردهام و حق غلامی را ادا نکرده باشم
ترسم از آن است که نکند در مقابل دشمن بترسم
و پاهایم بلرزد و جزء سربازان تو قرار نگیرم
در حالیکه این نوار را بر زیر لب زمزمه میکردم
«اللهم اجعلنی من جندک هم الغالبون»
معبود من
میتوانم زنده باشم و نفس بکشم
در حالیکه همه دوستانم پر کشیدند
و به سوی تو آمدند و آنها را فراخواندی
برادران شهیدم که از مقربین و پرهیزکارترین افراد بودند
و با شهادتشان مرا به خود آوردند که آری بایستی رفت
مصیبت که پر از اخلاص و معصومیت بود
و شهادت او زندگیم را عوض کرد
آیا من رفیق نیمه راه شدم با او
که مسلماً چون خودت گفتهای
«کل نفس ذائقه الموت»
خدایا رضایتت را در این دیدم که به جبهه بیایم
و اگر رضایت تو در شهید شدنم است پس مرا ببر
و اگر رضایت تو در ماندنم است مرا نگهدار و متوجهام باش
«الهی رضا برضائک و تسلیما لامرک»
و اما سخنی به عنوان وصیت چرا که وصیت از سنت من است
البته خود را در آن حد نمیبینم که نصیحتی کنم و یا پیامی بدهم
و اما همان طور که در اوّل صفحه نوشتم ای کسانیکه ایمان آوردید
اطاعت کنید از خدا و رسول و اولیالامر که همان ولایت فقیه است
هر وقت خواستید عملی انجام دهید و یا حرفی بزنید خوب فکر کنید
ببینید اگر رضایت خدا در آن بود آن عمل انجام شود و الا نه
و اما سخنی با خانواده عزیز و ارزشمند
در شهادت من گریه و زاری نکنید
لباس مشکی نپوشید و ناراحت نباشید که
«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»
پدرم از شما پدر بزرگوارم میخواهم
که برادران و خواهرانم را طوری تربیت کنید
که افرادی مفید برای جمهوری اسلامی باشند
و حتماً یکی از برادرانم به حوزه بروند
مادرم مثل کوه محکم و استوار باش
چرا که ماها از علی اکبر امامحسین(ع) عزیزتر نیستیم
خواهرانم زینبوار بایستید و استقامت کنید که
«إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»
و اما یک خواهش از پدرم دارم
و آن اینکه در صورت امکان مرا در روضه الشهداءِ بروجن به خاک بسپارند
(در صورتی از جسمم چیزی ماند)
در پایان از تمام دوستان و آشنایان و اقوام حلالیت میطلبم
به امید پیروزی حق بر علیه باطل
لطفاً تا بعد از شهادت خوانده نشود
حقیر عبدالرحیم غلامیان
■■■